سید ضیاءالحق سخا یکتن از برجستهترین شاعران معاصر افغانستان است که با اشعار زیبا و عمیقش توانسته جایگاه ویژهای در ادبیات فارسیزبان کشورش بیابد. استاد سخا با بهرهگیری از زبانی ساده و در عین حال پرمحتوا، به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه خود پرداخته و به صدای مردم بیصدای افغانستان تبدیل شده است.
این شاعر بزرگ اندیش، با اشعار خود نه تنها به بازتاب رنجها و مشکلات مردم افغانستان پرداخته، بلکه امید و عشق را نیز در دلهای آنان زنده نگه داشته است.
اشعار او که ترکیبی از سنتهای ادبی قدیمی و دیدگاههای نوین است، توانسته تأثیر عمیقی بر نسلهای مختلف از شاعران و خوانندگان بگذارد.
علاوه بر این، سید ضیاءالحق سخا بارها از سوی سازمانهای ادبی، نهادهای فرهنگی -اجتماعی و حتی ریاست جمهوری افغانستان مورد تقدیر قرار گرفته است.
او با آثار خود نه تنها در افغانستان، بلکه در میان فارسیزبانان دیگر کشورها نیز شناخته شده و مورد تقدیر قرار گرفته است.
یکی از دستاوردهای برجستهی او، سرودن چهاربیتیهای ناب هراتی با نام “پریجو” است که مورد استقبال حجم بزرگی از خوانندگان قرار گرفته است. این چهاربیتیها با زیبایی و سادگی خود، توانستهاند دلهای بسیاری را مجذوب کنند و جایگاه ویژهای در ادبیات محلی هرات به دست آورند.
از آقای سخا خواستم تا کمی در مورد خود به مخاطبان مونیخ ژورنال معلومات بدهد. ایشان با متانت و فروتنی چند سطری در خصوص زندگی نامه خویش چنین نگاشته اند:
سیدضیاءالحق “سخا” هستم، فرزند مرحوم الحاج سیدعبدالحق فضلى.
از زنده گینامه ی بی برگ و بار خود چه بنویسم که هرچه می کاوم جز بیهوده گی و عطالت ، حاصلی نمی بینم، و جز دریغ وافسوس چیزی نمی یابم تا پیش کش روی ماه تان بسازم.
به روایت نوشته ای از پدر مرحوم بزرگوارم که روی جلد کلام الله مجید مرقوم گردیده است ، تاریخ 10 اسد 1330 هجری شمسی، سالروز میلاد من در شهر هرات بوده است.
طفلی و دامان مادر، و این که خوش بهشتی بوده است را به یاد ندارم و اما تا به پای خود روان گشتم و موعد درس و تعلیم مکتب رسید، دوره ابتدایی و متوسطه و بکلوریارا در لیسه سلطان هرات تمام کردم.
نوبت دانشگاه که رسید نمیدانم چرا شامل دانشکده اقتصاد شدم و تا به خود آمدم، ورقی به دستم دادند و گفتند که لیسانس شده ای.
اتمام دانشگاه و شروع کار دولتی:
اگر فراموش نکرده باشم سال 1354 بود که کارمند دولت در اداره مرکزی احصاییه کابل شدم. چند سالی درکابل مصروف بودم وبعد منتقل شدم به هرات در مدیریت عمومی احصاییه مرکزی هرات.
تاسال 1381 در مدیریت احصایه مرکزی به صفت مدیر عمومی ان اداره کارمند بودم.
ازسال 1381 تا سال 1394 مسوول مستوفیت (مستوفى) هرات بودم و در سال 1394 به لطف دولت وحدت ملی بازنشسته گی را نصیب شدم.
تاریخچه سرودن شعر، آثار و دست آورد ها:
از همان اوان مکتب و نوجوانی، به شعر و ادبیات علاقه مند بوده ام و همین علاقه مرا واداشته است تا مرتکب سرودن چیزهای به نام شعر بشوم.
از شروع علاقه مندی ام به شعر تا اکنون هجده مجموعه از شعرواره هایم را به چاپ رسانده ام.
برخی از آثار استاد سخا که تا به حال چاپ شده عبارتند از:
١- بیصدایی صداى دریاهاست.
٢- سورنامه ى در سوگ.
٣- غزلى در باد.
۴- بر شاخه ى سبز غم عشق( اولین تجربه هاى شعرى ام)
۵- در لحظه هاى آتش و باروت.
۶- آى! کاکل به خاک برده!
٧- غزل سرخ قنارى.
٨- غزلى براى گلبانو.
٩- غزل تلخ.
١٠- غزلى در حیرانى.
١١- از خط روى سنگ.
١٢- چار فصل زشت تقویم.
١٣- کوکوى تلخ قمرى.
١۴- پرى جو( مجموعه دوبیتى ها به لهجه ى هراتى)
١۵- پایان ناتمام.
١۶- برف کاکل( گزینه ى از تمام غزل هایم)
١٧- لبخند بزن…(مجموعه ى رباعى، زیر چاپ)
١٨- مچاله ى از یک تریشه
جذبهی کلمات:
یکی از غزل های ناب سید ضیاءالحق سخا:
وقتى طلوع، مقطع درد شبانه نیست
دیگر غروب هم اثر ِ شاعرانه نیست
وقتى قلم پیامبر ِدل شکسته است
پیغام وحى هم غزل عاشقانه نیست
حالا غزل تلاطم خونین زخم هاست
دیریست این که در خور بزم شبانه نیست
شاعر پرنده ایست فرو رفته در خودش
جز پشت میله هاش دگر آشیانه نیست
گیرم که آب و دانه مهیاست در قفس
رنجِ پرنده ها که فقط آب و دانه نیست
سقفى که زیر سلطه موریانه رفته است
دیگر پناه مطمئن ِاهل خانه نیست
باید به درد غربت خود تن دهد دلت
وقتى که دست اهل دلى روى شانه نیست
از اشک انتظار دل آسا نمى کشم
دیگر مرا امید به این نازدانه نیست
هریک از اشعار استاد سخا تاثیرگذاری خاصی بر خوانندگان دارد:
من این غزل را خیلی دوست دارم، زیرا بسیاری را میشناسم که همچون من در پی فشار و ناملایمات روزگار، جوان نشده پیر شدند:
شده آیا که جوان ناشده و… پیر شوى؟
مثل یک کوه به یکباره سرازیر شوى
شده آیا که دلت از تو به تنگ آید و تو
از دل ِسختْ به تنگ آمده ات سیر شوى؟
شده درقاب زمانى که فراموشت کرد
رفته از یادتر از غربت تصویر شوى؟
مثل یک خواب که رؤیاى پُر از کابوسى ست
شده آیا که به هر گونه ى تعبیر شوى؟
شده در پیچ و خم زنده گى ناکرده
نا رسیده به هدف، سخت زمینگیر شوى؟
شده آیا که به رَغْم همه ى باور خود
بار ها منفجر از نعره ى تکبیر شوى؟
و شده این که به جرم دو غزل حرف دلت
اهل دوزخ بشوى، لایق تکفیر شوى؟
شده آیا که اگر تن به بلاهت ندهى
سُخره ى خیل رسولان اساطیر شوى؟
من که آرى شده ام، حال خودت چیست سخا!
شده آیا که جوان ناشده و… پیر شوى؟!
پری جو:
یکی از جنبههای هنری استاد سخا، سرودن چهاربیتیهای ناب هراتی به نام “پری جو” است. این مجموعه که عمدتا با لحن ولهجه هراتی نگاشته شده به دلیل زیبایی و عمق مفهومی خود، مورد استقبال حجم بزرگی از خوانندگان قرار گرفته است.
مه تُر مایُم، بیا پیشُم، پرى جو!
کجا رفتى؟ به تشویشُم، پرى جو!
عسل مایُم بگیرُم از لباتو
نزِى بیشتر ازِى نیشُم، پرى جو!
مهاجرت به آمریکا:
اگرچه استاد سخا در سختترین شرایط و حتی جنگها افغانستان را ترک نکرد، اما در سالهای اخیر بنا بر درخواست خانواده و دوستان مجبور شد تا بیشتر از این در کشور نماند. وی در ماه مى 2019 کشور را ترک و به مشور آمریکا مهاجرت نمود و در حال حاضر در شهر بلومنگتن ایالت اندیانا زندگی میکند.
استاد سخا هر از گاهی از درد مهاجرت و ناملایمات موجود در کشور میسراید و دردی که در دل دارد را در قالب شعر بیان میکند.
مگو شاعر چه محزون می نویسد
وطن زخمی شده چون، می نویسد
نخواهی دید شعر شادیانه
قلم حالا فقط خون می نویسد
نتیجهگیری:
استاد سید ضیاءالحق سخا با آثار ماندگار خود توانسته است به عنوان یکی از ستونهای ادبیات معاصر افغانستان شناخته شود. شعرهای او نه تنها در میان ادیبان و شعرا، بلکه در میان مردم عام نیز جایگاه ویژهای یافته است.
اگر دوست دارید که از اشعار ، غزلیات و چهاربیتی های استاد سخا لذت ببرید، میتوانید به صفحه فیسبوک ایشان مراجعه نمائید.
گزارش: سید عبدالله سادات