اعتیاد، پدیده خانمان سوز است که دامنگیر هزاران مرد و زن کشور ما شده و بنیاد بسیاری از خانواده ها را درهم کوبیده است.
جوانانی که زمانی همچون کوه حامی خانواده های خویش بوده و نان آور چندین فامیل بودند؛ اما اینک اعتیاد به مواد مخدر آنها را از آغوش گرم خانواده و جامعه شان دور نموده و در گوشه ای از مخروبه ها و گورستان های شهر ساکن کرده است.
بر بنیاد آمار ابتدایی که از سوی اداره مبارزه با مواد مخدر در زمان جمهوریت ارائه شد، بالغ بر پنجاه هزار تن در ولایت هرات مبتلا به مواد مخدر بودند.
و اما در این میان ، غلام فقیر 35 ساله کسی است که 7 سال کامل در قید ابتلا به مواد مخدر بوده است.
قصه غم انگیز زندگی غلام فقیر و اینکه چرا به مواد مخدر روی آورده بود، اشک را در چشمان هر شنونده ای جاری می سازد.
غلام فقیر سالها قبل عاشق دختری از اقارب خود شده بود، اما محدودیت های خانواده گی و مشکلات اقتصادی باعث شد که او به عشق خود نرسد.
غلام فقیردر مقابل این شکست عشقی طاقت نیاورد و در نهایت از صفوف نیروهای امنیتی خارج شد و برای التیام درد و غم هایش به مصرف مواد مخدر روی آورد.
دیری نگذشت که این جوان قوی هیکل به یک معتاد خیابان گرد مبدل شد؛ و در نهایت خانواده، دوستان و جامعه او را ترد کردند.
او یکی از فصل های مهم زندگی اش را در مخروبه های اطراف شهر و در کنار دیگر معتادان سپری کرد.
روز ها در کوچه و پس کوچه های شهر از لابلای ذباله ها مصروف جمع اوری پلاستیک و بوتل های المونیمی بود تا با فروش آن بتواند مواد مخدر مورد نیاز خود را مهیا کند. و اغلبا شب ها را نیز در بد ترین شرایط و حتا در زیر برف و باران در داخل مخروبه ها و گاهی بدون هیچ سرپناهی به صبح رسانده است.
غلام فقیر در دولت جمهوریت سرباز بود و به گفته خودش سرپرست خانواده ای کوچک و آرام متشکل از پدر ، مادر و دو خواهر وبرادر بود.
اما در مدت این هفت سال که آغشته به انواع مواد مخدر شده بود، دارایی های زیادی از جمله مادر، پدر و برادرش را از دست داده بود. زیرا هر سه فرد مهم زندگی اش وفات کرده بودند.
به گفته این جوان، در مدتی که او به مواد مخدر مبتلا بود، همه افراد جامعه او را معتاد خطاب میکردند و حتی وی را به چشم انسان نمی دیدند. نه آبرویی برایش مانده بود و نه هم نزد کسی اعتباری داشت.
بارها غلام فقیر از زندگی نا امید شده بود و دیگر نمی خواست که زنده بماند.
غلام فقیر می گوید که چند ماه قبل توسط کارمندان محلی همراه با شماری دیگر از معتادین به یک مرکز ترک مواد مخدر منتقل شده است و اکنون به یک انسان سالم تبدیل شده و در حال فراگیری هنر خیاطی نیز می باشد.
او میگوید که هرگز فکرش را نمی کرد که روزی دوباره بتواند از این مرض مهلک رهایی یابد. اما حالا دوباره نور امید در دلش تجلی یافته و انگیزه زنده ماندن و آغاز یک زندگی تازه در دلش موج می زند.
وی که حالا در کنار رهایی از اعتیاد، صاحب حرفه ای آبرومند نیز شده است، برای بازگشت به یک زندگی عادی و آبرومندانه لحظه شماری میکند.
قرار است در آینده نزدیک غلام فقیر و شماری دیگر از افرادی که در این مرکز ترک اعتیاد تداوی شده اند، پس از اکمال دوره آموزشی فن و حرفه به جامعه مدغم شوند و زندگی تازه ای را آغاز نمایند.
مسئولان این مرکز ترک اعتیاد میگویند که در حال حاضرحدود چهار هزار معتاد در این مرکز تحت تداوی قرار دارند که از این جمله بالغ بر 350 تن همچو غلام فقیر در بخش های مختلفی از جمله خیاطی، موترسایکل سازی، تخنیک برق ، مبایل سازی و دیگر حرفه ها مصروف آموزش هستند.
این داستان غم انگیز زندگی یکی از هزاران جوان سرزمین ما است که هریک بنابر دلایلی که عمدتا نخواسته به دام این بلای خانمان سوز افتاده اند، میباشد.
هم اکنون هزاران جوان دیگر در گوشه و کنار ولایات مختلف کشور وجود دارد که روزگاری صاحب کسب و کار، آبرو و عزت و خانواده بوده اند؛ اما اعتیاد به مواد مخدر همه دار و ندار شان را از آنها گرفته است.
گزارش: نذیر هاشمی خبرنگار مونیخ ژورنال در هرات