پیر مرد و دریا، از رمان تا واقعیت‌ها

نویسنده: فایق احمد هروی یک‌شنبه، 13 عقرب 1403 خورشیدی / 3 نوامبر 2024 میلادی هرات – افغانستان

0 ۶۹۳

“پیر مرد و دریا”، عنوان رمانی‌ست از ارنست همینگ‌وی که توانست جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ میلادی را برای همینگ‌وی به ارمغان آورد.

خواننده با مطالعه‌ای این کتاب، شاید فکر کند که چه‌طور این کتاب توانسته چنین جایزه‌ی جهانی را از آن خود کند؟!

بخاطر جواب به این سوال، باید موارد مختلف از جمله تاریخ نوشتن رمان، تفاوت اش با دیگر رمان‌ها، زنده‌گی‌نامه همینگ‌وی و مواردی از این قبیل را مرور کرد.

آن‌چه در این رمان قابل دید است، تفاوت اش با دیگر رمان‌های همینگ‌وی  و تلاش برای واقعیت‌گرایی در محتوای رمان می‌باشد که از جنبه‌های مختلف، قابل بحث است.

۱ _ زنده‌گی‌نامه

نخست، زنده‌گی نامه همینگ‌وی را مرور می‌کنیم تا روند شکل‌گیری رمان را بدانیم. او در سال 1899 میلادی متولد شد و تقریباً بخش مهمی از زندگی‌اش را هم‌زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم سپری کرد.

او در اوک پارک، ایلینوی ایالات متحده آمریکا در یک خانواده مرفه به دنیا آمد، جایی که پدرش یک داکتر و مادرش زن تحصیل کرده و به نقل از منابع، معلم بود.

او به خاطر علاقه اش به نویسنده‌گی، می‌خواهد تجربه زیسته‌ اش بیش‌تر و موارد زیادی را در ذهن اش به عنوان درون‌مایه، داشته باشد.

ریسک می‌کند و در قالب وظایفی چون راننده آمبولانس و خبرنگار به اروپا می‌‌رود، جایی از کره زمین که جنگ جهانی اول و دوم را تجربه کرده و آسیب‌های زیادی دیده است.

«در ۱۹۱۴ که جنگ جهانی اول در گرفت جوانک موسوم به ارنست همینگ‌وی که می‌خواست نویسنده شود، پانزده سال بیش‌تر نداشت. ایالات متحد در ۱۹۱۷ وارد جنگ شد. همینگ‌وی فوراً داوطلب شد به جبهه برود زیرا می‌دانست که با چنته خالی نویسنده نمی‌توان شد و می‌خواست در جنگ تجربه بیاموزد. اما به سبب آسیبی که چشمش در مشت زنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. شش ماه بعد صلیب سرخ آمریکا او را به عنوان راننده آمبولانس پذیرفت و به جبهه ایتالیا فرستاد. خدمت او در جبهه ممتاز بود. اما چیزی نگذشت که زخمی شد. گویا در یکی از سنگرها گلوله توپی زیر پایش منفجر میشود همینگ‌وی از هوش می‌رود (صفحه ۷/ از منبع شماره ۱)».

بلی، او می‌خواست تجربه‌ی‌زیسته اش زیاد شود و جنگ جهانی اول، یک فرصت برای او بود اما زخمی شدن اش، باعث شد که به خانه اش (آمریکا) برگردد.

از آن جایی که فضای زندگی در خانه پدری اش، به طبع او برابر نبود و جوانی که چندی در هوای اروپای جنگ زده زیسته بود، در این خانه احساس خفگی می‌کرد، آن خانه را ترک کرد و به دنبال رویاهایش رفت.

او اکنون که از جنگ برگشته، در ذهن اش موارد زیادی برای نوشتن دارد و به همین دلیل، در روزنامه «استار» که در شهر کانزاس است و پیش از جنگ هم مدتی در آن کار کرده بود، خبرنگار می‌شود تا بتواند آن‌چه در ذهن دارد، بنویسد.

او پس از آن که به زنده‌گی و کار اش در آمریکا سامان می‌دهد، در  ۱۹۲۱ میلادی که بیست و دو سال دارد، به عنوان یک خبرنگار و نویسنده، با همسر اش به اروپا سفر می‌کند.

۲ _ آثار

وی قبل از این که رمان پیرمرد و دریا را بنویسد، یک رمان‌نویس مشهور در اروپا بوده است و آثار اش، مخاطبین خاص خود را داشته اند اما پیرمرد و دریا، آخرین اثر چاپ شده اش در دوران زنده‌گی او بود که توانست نام اش را شهرت بیش‌تر بخشیده و عناوین جهانی کسب کند.

او در سفر اش به اروپا (فرانسه)، نثر نویسی را فرامی‌گیرد و با افراد  و نویسنده‌های مختلف که در آن زمان در پاریس بودند، ملاقات می‌نماید.

همینگ‌وی پس از سفرش به پاریس در کشور فرانسه، نخستین نوشته‌هایش را در دو کتاب به نام‌های «سه داستان و ده شعر» در ۵۸ صفحه در ۱۹۲۳ میلادی و «در زمان ما» به ۳۰ صفحه در سال ۱۹۲۴ میلادی در پاریس رونمایی و منتشر نمود.

این کتاب‌ها، از نظر نویسنده‌گان مشهور و مطرح مورد توجه قرار گرفت و درباره شیوه نوشتن آن‌ها، بحث‌ها شد.

«یکی از کسانی که کار همینگ‌وی فوراً نظرش را گرفت ادموند ویلسون بود. مقاله ای که ویلسون در ۱۹۲۴ درباره این دو کتاب همینگ‌وی نوشت با این جمله آغاز می‌شود: اشعار آقای همینگ‌وی چندان اهمیتی ندارد اما نثرش دارای امتیاز درجه اول است» (صفحه ۱۹/ از منبع شماره ۱).

قسمی که قبلاً از تلاش همینگ‌وی برای جدایی نوشته‌هایش از عنصر زمان را یادآور شدیم، این گفته‌ی ویلسون تاییدی بر تلاش‌های همینگ‌وی است که توانسته بود، نتیجه‌ی تلاش‌هایش را به نمایش بگذارد.

موردی را که در تلاش برای تحقق آن بود، خلاصی از عنصر زمانی در نثر اش بود. به باور او، عنصر زمانی در یک نوشته، آن را متعلق به یک زمان مشخص می‌سازد که در زمان اش غوغا به پا کرده و سپس خاموش می‌شود.

به همین دلیل، او تلاش داشت تا اثری خلق کند که وابسته به عنصر زمانی نباشد و با گذشت سال‌ها، همچنان جایگاه خود را داشته و خواننده‌گان اش زیاد باشند.

«همینگوی می خواست نوشته خود را از این عنصر زمانی بیالاید و منظورش از خلوص کافی همین است می‌خواهد در نوشته اش هیچ حیله ای بکار نرفته باشد کلماتی که بار عاطفی قراردادی دارند نیامده باشد. صفت و قید به حداقل رسیده باشد هر آن‌چه خود خواننده می‌داند یا باید بداند حذف شده باشد. (صفحه ۱۲/ از منبع شماره ۱)».

” زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند” عنوان کتابی بود که وی درباره جنگ‌های داخلی اسپانیا و اتفاق‌های آن زمان، نوشته است.  او کتاب “وداع با اسلحه” را پیرامون جنگ جهانی اول نوشت و کتاب “خورشید همچنان می‌دمد”، رمانی که متاثر از فضای جنگ است و “مردان بدون زنان” که مجموعه‌ای از 14 داستان کوتاه است، “برف‌های کلیمانجارو”، “داشتن و نداشتن”، “تهدید” و “پیرمرد و دریا” از دیگر آثار او استند.

3 – رمان پیرمرد و دریا

در میان آثار همینگ‌وی، “پیرمرد و دریا”، رمانی که او در سال 1951 میلادی و شش سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم به چاپ رساند، توانست در معرفی او و کسب جوایز معتبر برای او، نقش بازی کند. “پیرمرد و دریا” که آخرین اثر اوست، هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم روایت، با تمامی آثار گذشته‌اش متفاوت است.

وی در سال‌های منتهی به انقلاب کوبا، در این کشور زنده‌گی می‌کرد. طرح اولیۀ رمان پیرمرد و دریا در اپریل سال 1936 میلادی، در مقاله‌ای با عنوان «بر آب کبود» درباره پیرمرد کوبایی به چاپ رسیده بود، شکل می‌گیرد و تقریبا 15 سال در ذهن همینگ‌وی باقی می‌ماند.

مقاله داستانی از یک پیرمردی که تنها در قایقی در نزدیکی کاناباس ماهی می‌گیرد، بود. طوری که در یکی از روزها، ماهی بزرگ به قلابش می‌افتد و این ماهی، قایق پیرمرد را با خود می‌کشد و به دریا می‌برد. دو روز بعد، ماهی‌گیرها پیرمرد را دورتر از ساحل، در حالی پیدا می‌کنند که دم و کلۀ ماهی بزرگی را به پهلوی قایق خود بسته و در نزدیکی ساحل بی‌هوش شده است. آنچه از ماهی باقی‌مانده و کمتر از نصف آن می‌شود. پیرمرد بیشتر از یک شب و یک روز با ماهی جنگیده و در پایان روز دوم بوده که پیرمرد نیزه‌ای را در قلب ماهی فروکرده و او را شکار کرده است؛ اما پس از این که ماهی را به کنار قایق خود بسته حیوانات دیگر با دیدن خون و تعقیب بوی آن، به ماهی او حمله کرده‌اند و پیرمرد با هرچه که در دست داشته و توانسته، سعی کرده است آن‌ها را از ماهی دور کند. با این‌حال، حیوانات دریایی همه قسمت‌های ماهی را میخورند و فقط سر ماهی با استخوان‌ها می‌ماند که اندازه اش، بزرگ‌تر از کشتی پیرمرد است.

این مقاله با چنین محتوا، طرح اولیۀ رمان پیرمرد و دریا بود که همینگ‌وی نوشتن آن را در سال 1951 آغاز و در شش هفته توانست آن را به پایان برساند و در 1952 میلادی آن را چاپ کند.

تفاوت این رمان با رمان‌های قبلی همینگ‌وی زیاد است. وقایع و اتفاق‌هایی که در این رمان رخ داده، همه‌گی ساده و باورپذیر اند که از نکات مثبت این رمان است.

سانتیاگو، قهرمان این رمان، برعکس قهرمان‌ها و یا کرکترهای اصلی داستان دیگر رمان‌های او که افراد مشهور بودند، یک پیرمرد ماهی‌گیر کوبایی است. پیرمردی که 84 روز به دریا رفته و دست‌خالی از دریا برگشته است.

همینگ‌وی با دانش و نبوغی که دارد، از کم‌ترین کارکتر توانست چنین اثری خلق کند که مورد توجه ادبیات جهان قرار گیرد. خواننده، هنگام مطالعه رمان، خود را در محیط حس کرده، صحنه‌ها را برای خود اش آشنا می‌یابد و قابل فهم و قبول.

خود همینگوی در رابطه با پیرمرد و دریا چنین گفته است: «پیرمرد و دریا می‌توانست بیش از هزار صفحه باشد و همۀ آدم‌های قریه در آن آمده باشند. این که چطور نان خودشان را درمی‌آورند و چطور به دنیا می‌آیند و مدرسه می‌روند و بچه‌دار می‌شوند و مانند این‌ها. این کار را نویسندگان دیگر بسیار عالی انجام می‌دهند. آدم در نوشتن به‌واسطۀ کارهایی که قبلاً به نحو رضایت‌بخشی انجام گرفته محدود می‌شود؛ بنابراین من کوشیده‌ام یاد بگیرم که کار دیگری بکنم. اول کوشیده‌ام آنچه را از لحاظ نقل تجربه به خواننده ضرورت ندارد حذف کنم، چنان‌که وقتی چیزی را می‌خواند جزء تجربه‌اش بشود و مثل این باشد که واقعاً روی داده است. این کار خیلی دشواری است و من برای این کار خیلی تلاش کرده‌ام».

در این رمان، پیرمردی را مشاهده می‌کنیم که با پشت‌کار و امید، به شغل ماهی‌گیری ادامه می‌دهد و با آن که 84 روز شده ماهی نگرفته و دست خالی به خانه برگشته، ناامید نشده و دوباره به دریا می‌رود.

این بار، او با یک ماهی بزرگ برمی‌خورد که مدت چهار شبانه روز در منطقه‌ای دور از ساحل، در داخل آب با این ماهی بزرگ مبارزه می‌کند تا سرانجام آن را از پای درمی‌آورد. این ماهی که طول اش برابر به قایق پیرمرد ماهی‌گیر است، سر اش برابر سر قایق و دم اش برابر به دم قایق، با وسایلی که پیرمرد بخاطر شکار ماهی داشته، بسته می‌شود و ماهی بخاطر بزرگی اش، سخت است که داخل قایق بیاید.

مبارزه او حالا شروع می‌شود، بعد از این که او به هدف اش رسیده بود، ولی این هدف، پای او را به یک مبارزه بزرگ‌تر با حیوانات دریایی که به دنبال طعمه می‌گردند و گرسنه اند، می‌کشد.

حالا پیرمرد باید هم از خود و هم از ماهی که شکار کرده، محافظت کند. خون ماهی شکار شده که در دریا منتشر گردیده، شکارچی‌های دریایی را به سوی کشتی هدایت می‌کند و آنان به سوی ماهی شکار شده و بی‌جان، حمله‌ور می‌شوند.

این مبارزه تا جایی ادامه پیدا می‌کند که پیرمرد از تمام امکانات اش استفاده کرده و دیگر راهی برای محافظت از ماهی ندارد و از آن‌سو، ماهی توسط شکارچی‌های دریایی، خورده شده و اندک قسمتی از آن باقی‌مانده است.

«دیگر چیزی برای خوردنشان باقی نمانده بود. پیرمرد به سختی می‌توانست نفس بکشد و طعم عجیبی در دهانش احساس می کرد. طعمی مس مانند و شیرین بود و او را لحظه‌ای ترساند. اما زیاد نبود. داخل اقیانوس تف کرد و گفت بخوریدش گالانوها و خواب کشتن یک مرد را ببینید. می‌دانست سرانجام شکست خورده و چاره ای ندارد. به عقب قایق برگشت و متوجه شد نوک تیز اهرم آن قدر خوب در شکاف سکان جا می‌رود که می‌تواند قایق را براند. گونی را دور شانه‌هایش انداخت و قایق را در مسیر خودش قرار داد. حالا دیگر سبک و آهسته پیش می‌رفت و هیچ گونه فکر و احساسی نداشت. اکنون دیگر از همه چیز گذشته بود و قایق را تا جایی که می‌توانست خوب و هوشیارانه به سوی بندر محل زندگی‌اش می‌راند. در طول شب کوسه‌ها به لاشه ماهی حمله می‌کردند، مانند کسی که خرده‌های نان را از سفره جمع می‌کند. پیرمرد توجهی به آ‌ن‌ها نمی‌کرد و به هیچ چیز جزء راندن قایق توجهی نداشت. فقط حواسش به این بود که دیگر در کنار قایق بار سنگین هنگفتی وجود ندارد و چقدر سبک و خوب پیش می‌رود (صفحه 140/ منبع شماره 2)».

این قهرمان داستان، سرانجام از طرف شب به ساحل رسید و راه خانه اش را پیش گرفت و با سختی‌های زیاد و خسته‌گی که از سفر چهار روزه اش در دریا داشت، به خانه رسید.

صبح وقت که هم‌مسلکان اش (ماهی‌گیران) از خواب بیدار شدند و کشتی او را با لاشه‌ای از ماهی بزرگ دیدند، متعجب شدند و جویای احوال او گردیدند و فهمیدند که حال اش خوب است. همه او را تحسین کردند.

«ماهی‌گیری که داشت ماهی را اندازه می‌گرفت، با صدای بلند گفت: «از دماغ تا دم‌اش، نزدیک پنج متر و نیم بود. پسر گفت: باور می‌کنم. (پسر) وارد کافه تراس شد و یک قوطی قهوه سفارش داد: داغ و با شیر و شکر زیاد.

(کافه‌دار) چیز دیگر نمی‌خواهی؟ (پسر) نه، بعدش ببینم چی می‌تونه بخوره. صاحب کافه گفت: عجب ماهی‌ای بوده، تا حالا هیچ وقت همچین ماهی‌ای وجود نداشته. (صفحه 144 / منبع شماره 2)».

زنده‌گی قهرمان این داستان، ساده است و یک پسر خورد سال که نسبتی با او ندارد، همیشه غم‌خوار او بوده، همراه اش کمک می‌کند. این پسر را خانواده اش، به دلیل این که 84 روز سانتیاگو نتوانسته بود شکار کند، از او جدا کردند و با دیگر ماهی‌گیرها، به دریا فرستادند تا بتوانند ضروریات غذایی شان را برآورده کنند. آن‌ها پیرمرد را سالائو خطاب کرده بودند که در زبان اسپانیایی، به معنی بدشگون است. اما این پسر همچنان همراه سانتیاگو است و با او کمک می‌کند، همراه اش قصه می‌کند و از او مواردی درباره ماهی‌گیری می‌آموزد.

درون‌مایه‌ای این کتاب، تلاش و پشت‌کار یک پیرمرد ماهی‌گیر است که به تنهایی، می‌خواهد به هدف برسد تا به دیگران نشان دهد که توانایی دارد. او با وصف آن که 84 روز بدون ماهی از دریا برگشته بود، امید اش را از دست نداد و چنان تلاش کرد تا سرانجام، توانایی اش را به همه نشان داد و ثابت کرد که او بدشگون نیست.

داشتن امید به موفقیت، او را انگیزه داد تا به تنهایی، در دورترین نقطه دریا، به شکار ماهی برود و با ماهی بزرگ به مبارزه بپردازد. در داخل دریا، پیرمرد وضعیت‌های مختلف را تجربه و با هر آن چیزی که در اطراف اش بود، صحبت کرد و محیط اطراف اش از زمین تا سطح دریا و آسمان را در ذهن اش مرور نمود.

استفاده از کارکترهای کم، توصیف واقعیت‌ها، نثر ادبی شیوا و مواردی از این قبیل، پیرمرد و دریای ارنست همینگ‌وی را شهرت جهانی داد و باعث کسب عناوین جهانی ادبی برای همینگ‌وی شد.

«همینگ‌وی پس از گرفتن جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ در گفت‌وگویی با خبرنگار مجله تایم می‌گوید: من کوشیده‌ام یک پیرمرد واقعی بسازم، و یک پسربجه واقعی، و یک دریای واقعی، و یک ماهی واقعی و بمبکهای واقعی؛ اما اگر آنها را خوب از کار دربیاورم، هر معنایی می‌توانند داشته باشند. سخت‌ترین کار این است که چیزی را راست از کار دربیاوریم، و گاهی هم راست‌تر از راست.» (منبع انترنتی 2).

عنصر دیگری که در این نوشته می‌توان مشاهده کرد، تنهایی است. نویسنده‌گان داستان‌ها، با توجه به سن شان، به درون‌مایه‌های مختلف در آثار شان می‌پردازند که تنهایی، یکی از مشهورترین درون‌مایه‌ها در دوران کهن‌سالی است. این تنهایی، با توجه کم اطرافیان و داشتن اندک دوستان در کهن‌سالی تجربه می‌شود. شاید همینگ‌وی با استفاده از احساسات دورن اش در کهن‌سالی (شاید هم در آستانه کهن‌سالی)، چنین اثری را خلق کرد که توانست جهانی شود و حالا با گذشت بیش از 70 سال، همچنان مخاطبان و خواننده‌گان خود را دارد.

بعد از سال 1952 که کتاب چاپ و نشر شد، در سال 1953 جایزه پولتزر و در سال 1954 جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرد.

متاثر شدن همینگ‌وی از تجربه‌ای زیسته‌اش که در جنگ‌های جهانی اول و دوم رقم خورده بود، همان جوانی که می‌خواست نویسنده شود و از هر جایی، به گونه مستقیم و غیر مستقیم در جریان جنگ و حوادث با نتایج اش از گوشه و کنار قرار می‌گرفت و تجربه‌های که شاید اندکی ناگوارتر از آن بود که با ادامه روال عادی زندگی سازگار باشد، بلاخره او را به مشکلات روحی گرفتار کرد.

او در سال 1960 به کشور اصلی اش آمریکا برگشت و سعی کرد  فعالیت‌هایش را همانند قبل ادامه دهد، اما پس از مدتی مشکلاتی برای او ایجاد شد. او دچار اضطراب و افسردگی شدید شد، به حدی که دو بار در شفاخانه بستری شد، اما زمانی که به خانه برگشت، در ابتدای جولای سال 1961 میلادی به عمر 61 ساله‌گی با اسلحه به خود شلیک کرد و به زندگی‌اش پایان داد.

 

نتیجه: پیرمرد و دریا، یک رمان است که واقعیت‌های زیادی را در خود نهفته دارد. از واقعیتی که نویسنده‌ اش تلاش کرده در ذهن مخاطب اش نقش ببندد تا واقعیت داستان و پیرمردی که به واقعیت در دریا برای گرفتن ماهی رفته است.

این رمان، واقعیت سختی‌ها برای کسب جایگاه در اجتماع، واقعیت سختی برای بدست آوردن غذا جهت رفع نیازها و ده‌ها واقعیت دیگر را چنان بازگو می‌کند که مخاطب و خواننده را به محیط کشانده، بر او اثر می‌گذارد.

ساده‌گی داستان و خلاصی اش از عنصر زمان، جذابیت آن را بیش‌تر ساخته است. در نهایت، این رمان، قسمتی از واقعیت‌های زنده‌گی را در خود جای داده، درس‌ها برای خواننده اش دارد و می‌آموزاند.

 

منابع:

همینگ‌وی، ارنست، (۱۹۵۲ میلادی)، پیر مرد و دریا، مترجم: دریابندری، نجف (۱۳۸۵ خورشیدی)، چاپ: سوم، انتشارات خوارزمی

همینگ‌وی، ارنست، (۱۹۵۲ میلادی)، پیر مرد و دریا (دو زبانه)، مترجم: توکلی، نفیسه، (۱۴۰۰ خورشیدی)، چاپ دوم، انتشارات آتیسا

منبع انترنتی:

https://www.ketabrah.ir/author/5839-ارنست-همینگوی

 https://kafebook.ir/%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7//

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.